به مناسبت هشتم مارچ روز جهانی زن

به مناسبت هشتم مارچ روز جهانی زن

رژیم طالبان با سرسختی تمام در ضدیت آشکار علیه زنان کشور با انکار آزادی ، تحصیل و کار زنان، یا این نیمه جامعه افغانستان، ایستاده است. این واقعیت تلخ اما حقیقت شیرینی را در خود نهفته دارد: این که در قدم اول، زنان افغان گورکن این رژیم خواهند بود. روشن است که ستم بر زن برخلاف آنچه اجزای رژیم «جمهوریت» تصور و تبلیغ می کنند از زمان تسلط رژیم طالبان آغاز نشده است. ستم بر زن از دگرگونی خاموش و بزرگ مادر سالاری به پدر سالاری ریشه دارد که در ادیان ، نحله های فکری و فلسفی ، رژیم های اجتماعی و سیاسی و در فرهنگ بشری رسوب کرده است. اما آنچه در رژیم طالبان شاهد این پدیده هستیم ، نشان می دهد که سیاست ضد زن در آن واضح و روشن و بدون پرده پوشی صورت می‌گیرد. ستم طالبان بر کل جامعه از مردان و کودکان گرفته تا زنان در عمل جریان دارد. اما آماج اصلی آن زنان کشور اند که در نیم قرن اخیر ، بیشترین بدبختی را متحمل شده اند. این باید روشن باشد که چه تحولات جناح های درونی طالبان و چه فشار های بین المللی سبب گردد که طالبان در این رابطه تغییر شیوه بدهند ، مسئله ستم بر زن و در مجموع تمام تحولات اجتماعی و سیاسی دموکراتیک، در چارچوب این نظام مطلقا ناممکن است. این رسالت زن افغان و در مجموع جامعه افغانستان است که فقط با درهم شکستن نظام طالبی که خشن ترین صورت نظام سرمایه داری با سایه فرهنگ و ایدیولوژی  عصر بردگی و فئودالی است ، به اهداف خود دست یابد. متأسفانه حرکت اجتماعی و سیاسی زنان کشور به دلایل گوناگون جز در نفرت عمومی علیه طالبان، بازتاب فعال ندارد. آسیب‌شناسی وضعیت کنونی دو نکته را وضاحت می بخشد:

یک: نیروهای مستقل سیاسی و اجتماعی ، بسیار ضعیف اند و  علاوه بر آن در پنجاه سال اخیر ، تفکر «نگاه به خارج» و طلب کمک از نیروها و توقع از سازمان ملل متحد و سازمان های شبیه آن بصورت وسیع بر افکار عمومی سایه افکنده است.

دو: سیاست مزورانه امپریالیسم آمریکا و غرب که از حقوق زنان و حقوق بشر استفاده ابزاری کرده و با این وسیله می خواهند در رقابت های منطقوی اطراف افغانستان ، از رژیم طالبان امتیاز بیشتری به دست آورند. متأسفانه این شرایط بسیاری را وا می‌دارد که هم خود را فریب بدهند و هم سبب فریب دیگران شوند. آکسیون های پر سر و صدای کنونی (و در بیست سال گذشته) که به فعالیت عمده بعضی از حلقه ها، تبدیل شده بود، ناشی از همین تفکر نحیف است. تا زمانی که ما رژیم طالبان و نظام امپریالیستی جهانی را دقیق نشناسیم ، چگونه خواهیم توانست ، در تغییر اوضاع گام اساسی بگذاریم. در شرایطی که تمام نظام امپریالیستی در زیر شعار «دفاع از حق اسرائیل » ۳۰ هزار زن و کودک را در غزه قتل عام می کند، چگونه «مهربان» خواهد شد که بیاید برای حقوق زن و کودک افغان پا پیش بگذارد. اگر این واقعیت روشن را نیروهای وابسته نمی توانند و نمی خواهند، بدانند، نیروهای چپ و دموکراسی خواه چرا در فهم آن باید تردید نشان دهند؟ متأسفانه روحیه دلمردگی در جنبش چپ و دموکراسی خواه کشور تا به جای تأثیر گذاشته است که بجای فکر و تدارک یک کار سازمانی و توده یی گسترده، تمام فکر و کوشش بر این قرار می گیرد که گویا «ذهن دولت های غربی را در این زمینه روشن سازند». این ها فراموش می‌کنند که دو تجاوز موازی بر افغانستان چگونه تحولات مثبت هر چند کند جامعه افغانستان را که در جهت منافع تاریخی زنان پیش می رفت، متوقف و نابود کرد. زنان افغانستان ستم دیده ترین بخش جامعه افغانستان است که در هیچ بخشی با رژیم طالبان و تمام ارتجاع اخوانی، شباهت منافع و وجوه مشترک ندارد. از این جهت زنان افغانستان با أگاه شدن، بسیج و سازماندهی ، همراه با تمام جنبش عدالت خواهی ، می تواند کشور ما را در مسیر پیشرفت اجتماعی و سیاسی قرار دهد.

زنده باد جنبش واقعی زنان افغانستان

زنده باد جنبش عدالت خواهی

مرگ بر رژیم طالبان

مرگ بر امپریالیسم جهانی

Bookmark the permalink.

© 2021 ، روشنگران همه حقوق محفوظ است.