استاد فاروق فارانی
ای صدا فریاد شو، ما را به فردا ها ببر
زین سراب مرده خو، ما را به دریا ها ببر
خود قفس گشتیم و در کام قفس ها مرده ایم
تنگنای سینه را پهنای صحرا ها ببر
در سراشیبی، جهان بی دست و پا افتاده است
کهکشان را زینه کن ما را به بالا ها ببر
خواب ما از حد گذشت و شام یلدا ناتمام
دست و پا گر مرده، سر ها را به رویا ها ببر
وا نماید تا کلیدٍ واژه، قفل هر دهن
واژه ها را بال ده، تا اوج آوا ها ببر
زندگی خاکستری شد، آتشش برباد رفت
در ضمیرش رنگ عشق و نور معنا ها ببر
صخره ی اهرام فردا تا رسد بر اوج خود
از «من» درمانده ات بگذشته ، با «ما» هاببر
شب ز چشم و روح بیرون کن که «شهر آفتاب»*
از تو خواهد: کاروان مانده آن جا ها ببر
مارچ ۲۰۲۵
——— *«شهر خورشید» نام کتاب توماس کامپانلا، فیلسوف ، شاعر و اندیشمند معروف قرون وسطی ایتالیا است. او در این کتاب تصویری از یک جامعه « آرمان شهر» را داده، که در آن عدالت و برابری اجرا می شود. هرچند بسیاری از نظریات مطروحه در آن کتاب ، ناممکن و غیر علمی هستند ، اما شهامت اخلاقی و معنوی او که برای عدالت، اندیشه ها و رویا های بزرگ داشته ، برای بشریت و اندیشمندان بزرگ بعد از او ، رهنما و آموزنده بوده است. در جامعه ما که رویا داشتن برای آینده ، به فراموشی سپرده شده و تاریخ زدگی اندیشه را به خاک سیاه کشانده است ، کار توماس کامپانلا می تواند الهام بخش و راهگشا باشد.